شاعر : محمد حسین رحیمیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب
ای بـزرگ هـمـه،نــوزاد ابــاعــبـداللهوارث غـــیـــرت اجــداد ابــاعــبــدالله حـضـرتمـحـسـنِ اولاد ابــاعــبــداللهبا تـوحـاجـت بههـمـه داده اباعـبـدالله
پَرِقـنـداقـۀ تو بـال وپر نـوکـرهـاست چون عمو روضۀ تو چارۀ ما مضطرهاست شب هفتم چهقَدَرمثل شب تاسوعاستهرچه خواهید بگیرید شب معجزههاست یارمان بابِ حوائج شده حاجات رواستکرمش شاملعـالـم شده ازبسآقاست این طـبـیـبی که کُـنَـد درد،دوا نشـنیده غالـبا بیـشـترازخـواهـشمان بخـشـیده کیستی ای همه صاحبنفسان نوکرتوای بزرگان همه زانوزده در محضر تو روزده آبـروی عـالـم امـکـان سـر توشیـر سرخ عـربـستان شده آبآور تو ابر وباد و مه و خورشید وفلک حیرانت اکـبـر وقـاسـم وعـبـاس بـلاگـردانـت شد گرفـتار تو هربنده گرفـتارنگشتدردوعالم به کسی جزتو بدهکارنگشت دست و دلباز! چرا عمر تو بسیار نگشتوای بر حالِزمین،دور تو یک بار نگشت درتودیـدم کـرمِ ارثـی این سلـسـلهرا ترسم این است شفاعت بکنی حرمله را چیست جرمت که گرفتند زچشمان توخوابچیست جرمت که شدهسهم تواینگونه عذاب عرشیان مویهکنان،گشته فلک خانهخرابکـم تـلـظـی بـنـمـا،ای نــوۀ مــادرآب توغـمانـگـیزترین روضۀ عاشورایی سـنــدمـحـکـم مـظـلـومـیـت بــابــایـی وای ازکـیـنـۀ دیـریـنـۀ بـدروخـیـبـرشـدهجـنـجـال دوبـاره سـرنـام حـیـدر بیـشـتر ازهمه دیـدنـد سـتـم از لشکـراین عـلیبنحـسین بن عـلیهای پـدر علی و خنده ومحـرابِ دو دستان پدر آمــده یـاد هـمـه،فـزتُ و ربِ حــیـدر فاطـمه نـالـه زد و عرش درآمد آهشپـدری تـیرکـشـید ازگـلـوی نـوزادش آمـده پـشت درو مـادروفـضه یـادشیک نفرنیست در اینجا برسد بردادش پدری خسته و شرم وقدِ همچون دالش مانده کم حرمله هم گریه کند برحالش گل نشکفته وپرپرشده،ای وای ربابذکریک عرش سراسرشده ایوای رباب قدّ ارباب چو مادر شده،ای وای ربابخاک،گهوارۀ اصغر شده ای وای رباب مانده کم جان دهد ازدلنگرانی پدرش چشم سر نیـزه بُوَد آه،به دنبال سـرش